برای همیشه
بارها و بارها به چشمان تو مینگرم
تو همه ی آن چیزی هستی که من آرزو دارم
تو مرا تسخیر کرده ای
میخواهم تو را در بر بگیرم
میخواهم نزدیک تو باشم
هرگز نمیخواهم بروم
امیدورام این شب هرگز به پایان نرسد
نیاز دارم بدانم
آیا میتوانم تا آخر عمرم تو را در بر داشته باشم؟
آیا میتوانم به چشمان تو بنگرم؟
آیا میتوانم این شب را برای تقسیم کردن این شب با تو داشته باشم؟
آیا میتوانم تو را درست نزد خودم داشته باشم؟آیا میتوانم همیشه تو را داشته باشم؟
آیا میتوانم این بوسه را برای همیشه داشته باشم؟
برای همیشه ،برای همیشه
بارها و بارها رویای این شب را دیده ام
اکنون تو کنار منی
نزدیک منی
میخواهم تو را در آغوش بگیرم تا تو را لمس کنم و...
و وادرات کنم هیچ کسی را نخواهی به جز من
امیدوارم این بوسه هیچ گاه به پایان نرسد
آه عزیزم ...خواهش میکنم
آیا میتوانم تا آخر عمرم تو را در بر داشته باشم؟
آیا میتوانم به چشمان تو بنگرم؟
آیا میتوانم این شب را برای تقسیم کردن این شب با تو داشته باشم؟
آیا میتوانم تو را درست نزد خودم داشته باشم؟آیا میتوانم همیشه تو را داشته باشم؟
آیا میتوانم این بوسه را برای همیشه داشته باشم؟
برای همیشه ،برای همیشه
نمیخواهم هیچ شبی بدون وجود تو در کنارم سر شود
فقط تمامی روزها را میخواهم تا در کنار تو سپری کنم
زنده فقط برای دوست داشتن تو
و عزیزم راستی ...
آیا میتوانم تا آخر عمرم تو را در بر داشته باشم؟
آیا میتوانم به چشمان تو بنگرم؟
آیا میتوانم این شب را برای تقسیم کردن این شب با تو داشته باشم؟
آیا میتوانم تو را درست نزد خودم داشته باشم؟آیا میتوانم همیشه تو را داشته باشم؟
آیا میتوانم این بوسه را برای همیشه داشته باشم؟
برای همیشه ،برای همیشه
یکشنبه 23 بهمن 1390 - 12:29:40 PM